قرآن کریم کتاب هدایت است و مخاطبان این مائده آسمانی، همة انسانها و طبقات مختلف جامعه در طول تاریخ بوده و هستند، تحقق چنین هدفی در گرو توجه به استعدادهای متفاوت افراد و استفاده هنری از همة گنجایشهای زبانی است. در این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی، جلوههای زیباشناختی هنری در داستانهای تعلیمی قرآن کریم، با تکیه بر داستان دو تن از پیامبران الهی، حضرت سلیمان و حضرت ایوب که به ظاهر زندگی متضادی با هم دارند، در مقاطع زمانی مختلف، واکاوی، سپس با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که در شیوة بیان این دو داستان، یک الگوی تعلیمی قابل تقلید در هنر داستاننویسی وجود دارد. در این الگوی قرآنی به داستاننویسان آموخته میشود که در هنر متعهد، شکلهای بسیار متنوعی میتواند متصور باشد و هنرمندان با خلاقیتهای هنری خود، از مسیرهای متفاوت و حتی گاهی متضاد، میتوانند به هدفی واحد دست یابند و هنر را در خدمت تعلیم و تربیت قرار دهند.
. (1393). الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان¬های قرآنی
(بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام). مجله پژوهشهای تعلیم و تربیت اسلامی, 6(1), 23-44. doi: 10.22103/jir.2014.653
MLA
. "الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان¬های قرآنی
(بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام)", مجله پژوهشهای تعلیم و تربیت اسلامی, 6, 1, 1393, 23-44. doi: 10.22103/jir.2014.653
HARVARD
. (1393). 'الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان¬های قرآنی
(بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام)', مجله پژوهشهای تعلیم و تربیت اسلامی, 6(1), pp. 23-44. doi: 10.22103/jir.2014.653
VANCOUVER
. الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان¬های قرآنی
(بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام). مجله پژوهشهای تعلیم و تربیت اسلامی, 1393; 6(1): 23-44. doi: 10.22103/jir.2014.653